حسین مراد بیگی از اعضای رهبری حزب "حکمتیست" نقدی بر تز "قدرت دوگانه" حمید تقوایی نوشته است. بجای تشکر از نقد همه جانبه تزهای حمید تقوایی توسط سیاوش دانشور در این مطلب نیشی هم به حزب اتحاد کمونیسم کارگری زده است. میگوید: "رهبران "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" هم هروقت که نوشته و یا اظهار نظری را از حمید تقوایی می بینند، انگار هنوز لیدر آنهاست حرفهایش را جدی میگیرند و بلافاصله شروع میکنند به اظهار نظر در مورد آن و به خیال خود دارند با موکش نکات پوپولیستی آن را بیرون میکشند. و نمیدانند که چه احساس رضایتی در این مورد به حمید تقوایی دست میدهد. کسی که خود زیر همان سایبان به دنیا مینگرد، افقش هم از حد آن سایبان فراتر نمیرود. " در جواب ایشان باید به چند نکته اشاره بکنم:
۱- حزب اتحاد کمونیسم کارگری بطور مرتب و دائمی نظرات داریوش همایون را هم نقد کرده است. آیا نقد نظریه پرداز این جریان به معنای قرار داشتن "زیر همان سایبان" است. آیا نقدهایی که خود ایشان بر نظرات داریوش همایون نوشته اند به این معنی است؟ آیا هر زمان که ایشان نظرات سازشکارانه ابراهیم علیزاده را نقد میکنند به این معنا است که برای ایشان هنوز ابراهیم علیزاده رهبرشان است؟ آیا نقد نقطه نظرات کورش مدرسی توسط رهبری حزب ما به این معناست که "زیر همان سایبان" قرار داریم؟ آيا از همين متن حمه سور نبايد حميد تقوائى "احساس رضايت" کند؟
۲- حزب اتحاد کمونیسم کارگری هر مطلب و نظری را پاسخ نمیدهد. انتخاب میکند که چه مطلبی را نقد کند و به چه مطلبی نپردازد. ما تاکنون خود را هیچگاه مشغول نوشته های نازل بسیاری از مسئولین و فعالین "حزب کمونیست کارگری" و یا "حزب حکمتیست" نکرده ایم و نخواهیم کرد. ما انتخاب ميکنيم که به چه کسانى جواب دهيم و بطور جدی و عمیق نقد میکنیم. همانطور که مطالب حمید تقوایی، کورش مدرسی، حمه سور، اسد گلچینی و اصغر کریمی را نقد کرده ایم و خواهیم کرد. این سیاست بخشی از سیاست پیشروی خط کمونیستی منصور حکمت است. حزب ما پرچمدار نقد سیاسی سالم و متمدنانه است. ما توهمی به خط غیر کمونیستي حمید تقوایی و کورش مدرسی نداریم. نقد دائم این خطوط سیاسی جزیی از پیشروی خط کمونیسم کارگری ما است.
۳- نقد کمونیستی یک حرکت زنده و دائمی است. هر تز و تئوری که توسط این احزاب و افراد اصلی شان مطرح میشود را باید مدام نقد کرد. در غیر اینصورت با یکبار "ناسیونالیست پروغربی" خواندن کار نقد کمونیستی تمام نمیشود. همانطور که کار کمونیستی امری دائمی و تعطیل بردار نیست. نقد کمونیستی هم امری دائمی است. از اين بگذريم که نقدهاى حزب "حکمتيست" فقط شعار است و پايه فکرى و سياسى و تئوريک کمونيستى ندارد.
۴- ما خطوط سیاسی حاکم بر دو حزب "حکمتیست" و "حزب کمونیست کارگری" را پیگیرانه نقد میکنیم چرا که این خطوط را مانعی در سر راه انقلاب کارگری و پیشروی کمونیسم کارگری میدانیم. یک علت دیگر نقد این جریانات توسط ما این است که این احزاب به ناحق خود را به نام "کمونیست کارگری" و "منصور حکمت" در جامعه معرفی میکنند. روشن کردن تمایز پایه ای خطوط حاکم بر این احزاب با سیاستها و سنت کمونیستی منصور حکمت یک هدف اعلام شده ماست.
دو نکته حاشیه ای:
الف: معلوم نیست چرا زمانیکه حمه سور به قدرت دوگانه فکر میکند، قدرت حزب الله لبنان و حماس را تجسم میکند. آیا این الگوی قدرت دوگانه در نزد این حزب است. در بحث قدرت دوگانه لنين بحث بر سر قدرت دو طبقه متخاصم اجتماعی است که در یک تلاقی تاریخی و دورانساز بخشی از قدرت سیاسی در جامعه را از آن خود کرده اند. بحث بر سر جناح بندی طبقه حاکمه و یا هر باند و دسته ای از طبقه حاکمه و یا دار و دسته مافیایی و اسلامی که بخشی از قدرت را در دست باشد، نیست. بحث قدرت دوگانه بحث مثلا تکه و پاره کردن جامعه توسط دستجات ناسیونالیستی قوم پرست و جریانات مافیایی اسلامی نیست. این وضعیت را که قدرت دوگانه نمی نامند! بحث قدرت دوگانه معنای خاصی در ادبیات کمونیسم کارگری دارد. اشاره به قدرت طبقه کارگر در مقابل قدرت بورژوازی است. یک پای قدرت دوگانه طبقه کارگر است. حزب الله و حماس و امثالهم باندهای اسلامی و بخش و جناحی از خود طبقه حاکمه هستند. در لبنان و عراق قدرت دوگانه ای نیست. دستجات مافیایی و اسلامی و قومپرست بر زندگی مردم چنگ زده اند. اگر ايشان قدرت دوگانه را جدال بورژواها فرض کردند اين بحث ديگرى است.
ب: حمه سور به حمید تقوایی ارفاق میکند، زمانیکه به ایشان مدال "مارکسیسم انقلابی" میدهد. واقعیت این است که تمام نقد های عمیق مارکسیسم انقلابی، نقد اسطوره بورژوازى ملى و مترقى٬ مساله ارضی، خطر فلاکت، دو جناح بورژوا امپریالیستی، بحران سرمایه داری و ... جملگی توسط منصور حکمت تدوين شده است و حمید تقوایی نقشی در تدوین این تزها نداشته است. برعکس منصور حکمت در بسیاری از موارد با نقد تزها و نظرات حمید تقوایی چه در دوران مارکسیسم انقلابی و چه در دوران کمونیسم کارگری ديدگاههاى خود را فرموله کرده است. بعنوان مثال رجوع کنید به مباحث کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست و همچنین کتاب تفاوت های ما و بحث جمهوری سوسیالیستی و بحث سلبی و اثباتی. نقدی که منصور حکمت در دوران شکل گیری فراکسیون کمونیسم کارگری بر جایگاه حرکت حمید تقوایی و خط سانتر در حزب کمونیست ایران میگذاشت به معنای این نبود که حمید تقوایی پرچمدار نظری مارکسیسم انقلابی بود. بر عکس نشان درجا زدن حمید تقوایی در گذشته ای بود که کمونیسم کارگری آن را نقد میکرد و اتفاقا در بهترين حالت نقش مروج را در آن داشت. این ارفاق به حمید تقوایی کمرنگ کردن تلاشهاى منصور حکمت در يک دوره معين و بخشيدن آنها به کسى است که نقشى در آن نداشته است. گويا اين هم از خصوصيات حزب "حکمتيست" است!